سلام خدایش کلاه خودتونو قاضی کنید کمی در مورد کارهامون فکر کنیم

مخاطب عزیز خودت این رو بهتر می دانی که خدایی بعضی سوالات پرسیدن نداره و جواب اونا معلومه و به قول شاعر که می گه :چو دانی و پرسی سوالت خطاست. یکی از این سوالها اینه که هفتاد هشتاد سال خوش گذرانی ظاهری و احتمالا با یه سری سختی ها خوبه یا سعادتی که هیچ وقت به پایان نمی رسه و روز به روز به اون اضافه می شه، اگه فهمیدی که چی می خوام بگم خداییش بی طرف جواب بده نترس که به ضررت تموم بشه. خوب مسلما اگه مخت تکمیل باشه و اون طوری که گفتم بی طرف جواب داده باشی می گی دومی بهتره حالا سوال من اینه که چرا ما آدمها تو زندگیمون همش دنبال گناه و معصیت و این جور چیزهاییم.آخه ما یا خدا پرستیم یا نیستیم اگه هستیم چرا به گفته خدا گوش نمی کنیم و اگه نیستیم چرا خودمون رو مسلمان می دانیم واگه اصلا مسلمان نیستیم چرا به دنبال اصل این دین اللهی که مایه سعادت دنیا و آخرت می شه نمیریم آخه به خدا قسم این مدتی که تو دنیا هستیم همون طوری که تا حالاش رفته بقیه اونم میره ویه روزبه خودمون میایم که دیگه گیر افتادیم و باید جواب نکیر و منکر و بدبم حالا اونا هیچی جواب خدا رو چی بدیم آخه اونایی که تو فلان کشور غربی تو اون عالمه فساد و بدبختی زندگی می کنن شاید مورد بخشش خدا قرار بگیرن چون از اون وقتی که چشم باز کردن تو اون محیط بزرگ شدن البته این رو هم بگم که اونا هم اگه بخواهند می تونن چون راه تحقیق و این جور حرف ها برا اونا هم بازه اما ما چی، ما که تو این همه کشورها تو یه کشور اسلامی هستیم و بین همه آدم های دنیا از چند جهت برتریم:اولا خداپرستیم دوما مسلمان هستیم و .... شاید جواب شما این باشه که ما به این چیزها مثل نکیر ومنکر و بهشت و جهنم و ... اعتقاد نداریم یا حداقل خدا رو این همه سخت گیرنمی دونیم  خوب اگه جواب شما اینه باز میریم اول بحث که گفتیم اگه خدارو قبول داریم باید قرآنش رو هم قبول داشته باشیم و اگه قرآن رو قبول داریم دیگه نباید به چیزهایی مثل شب اول قبر و قیامت و سوال و جواب اونو وبهشت و جهنم شک کنیم آخه ناسلامتی این چیزا تو قرآن اومده.

حالا فرض کنیم همه اینها رو قبول داریم پس دلیل گناهایی که از ما سر میزنه چیه، گناهایی مثل بی حجابی، چشم چرانی، غیبت، دروغ، تهمت، حرام خوردن،نماز نخواندن وروزه نگرفتن و خمس و ذکات ندادن و هزار تا کار از این بدتر که حقیقتش خجالت می کشم بگم.

آره به خدا سخت در اشتباهیم و به قول شاعر که می گه(با حضرت شیطان سرمان گرم گناه است      ما بهر ملاقات خدا وقت نداریم) اگه می گین که این گناهها تقصیر شیطانه و وسوسه هاش پس چرا ما جوان ها که همیشه دوست داریم روی این یکی اون یکی رو کم کنیم نمیاییم رو شیطان رو کم کنیم.

اگه میگین جوانیم و می خوایم جوانیمون رو خوش بگذرونیم ،حالا بگیریم شما درست می گین این راه خوش گذراندن جوانیه ولی اگه این کار ها باعث بدبختی ابدی و نارضایتی خدا وشکسته شدن دل ارباب عزیزمون آقا امام زمان بشه چی.نمیدونم من رو با نظرات خود کمک کنید آخه می گن هر جمعه عصرها پرونده اعمال شیعیان رو به پیش امام زمان می برند راستی تا حالا به این فکر کرید که وقتی نوبت به پرونده اعمال ما می رسه آقا چه حالی بهش دست می ده نمی دونم به خدا نمی دونم  ولی از همین جا یه چیزی رو خطاب به آقا میگم:

آقا جون ما هر چه گناه کار باشیم بازم مریدتیم بازم دوست داریم کمکمون کن تا بتونیم از این لجن زار گناه بیرون بیایم و طعم عبادت خالصانه رو بچشیم.انشا الله

التماس دعا

((امروز برای شهدا وقت نداریم    

ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم

با حضرت شیطان سرمان گرم گناه است

ما بهر ملاقات خدا وقت نداریم

چون فرد مهمی شده نفس دغل ما

اندازه یک قبله دعا وقت نداریم

در کوفه تن غیرت ما خانه نشین است

بهر سفر کرببلا وقت نداریم

تقویم گرفتاری ما پر شده از زر

ای سرخ گل لاله،تو را وقت نداریم

هرچند که خوب است شهیدانه بمیریم

خوب است ولی حیف که ما وقت نداریم))

اللهم عجل فی فرج مولانا  صاحب الزمان

سلام عزیزان

دوست دارم از وبلاگی که دیدم و خوشم اومد شما هم دیدن فرمایید

http://www.tanha-maryam.blogfa.com/

بنام الله

تا حالا شده دوست داشته باشید یه نفر شما رو فقط برای خاطر خودتون دوست داشته باشه ؟ نه بخاطر چیز دیگه ای؟؟؟؟؟
حتما این حسو تجربه کردید !!!
می دونید همه ادما به این نیاز دارند که یک عشق تو زندگیشون داشته باشن...
اما ایا ما لایق عشق هستیم؟؟؟؟
جنبه اینو داریم که اگه یکی دوسمون داشت براش طاقچه بالا نذاریم و خودمونو براش نگیریم؟
بیایید فقط دنبال بدست اوردن عشق کسی نباشیم ... بلکه خود رو لایق عشق کنیم....
هر کسی لیاقت عشق رو نداره....بیایید لایق شویم...

راه انباشتن زندگی با عشق، بسیار ساده است اگر عشق بیشتر می خواهید عشق بیشتر بدهید

انباشتن زندگی با عشق بسیار مهم است زیرا عشق تنها حقیقت واقعی است
عاقلان نقطه پر گار وجودند ولی عشق داند که دراین دایره سرگردانند
 

دو روز با قی مانده

۲روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که اصلا زندگی نکرده است !
تقویمش پر شده بود و تنها ۲روز خط نخورده باقی مانده بود.
پریشان شد و اشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد.
التماس و در خواست کرد اما خدا سکوت کرد !
به پرو پای فرشته ها پیچید اما باز هم خدا سکوت کرد!
فریاد زد و جارو جنجال براه انداخت... !
اما باز هم خدا سکوت کرد!
دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد....
وخدا سکوتش را شکست و گفت:بنده من !
یک روز دیگر هم رفت و تو تمام روز را با بدو بیراه گفتن و جارو جنجال از دست دادی!تنها یک روز دیگر باقی مانده است....بیا این یک روزت را زندگی کن.
او با گریه گفت:اما با یک روز چکار می توان کرد؟
خداوند فرمود :انکس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند گویی که هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را در نمی یابد هزار سال هم بکارش نمی اید

دوباره سلام
یکی از عزیزان لطف کردن یه قطعه شعر برام فرستادن حیفم امد شما نخونین
این عزیز به اسم مش غلام با آدرس:http://webkade.parsiblog.com/

بر تن خورشید می پیچد به ناز
 چادر نیلوفری رنگ غروب
تک درختی خشک در پهنای دشت
تشنه می ماند در این تنگ غروب
از کبود آسمان های روشنی
می گریزد جانب آفاق دور
در افق بر لاله سرخ شفق
می چکد از ابرها باران نور
می گشاید دود شب آغوش خویش
زندگی را تنگ می گیرد به بر
باد وحشی می دود در کوچه ها
تیرگی سر می شکد از بام و در
شهر می خوابد به لالای سکوت
اختران نجوا کنان بر بام شب
نرم نرمک باده مهتاب را
ماه می ریزد درون جام شب
نیمه شب ابری به پهنای سپهر
می رسد از راه و می تازد به ماه
جغد می خندد به روی کاج پیر
شاعری می ماند و شامی سیاه
 دردل تاریک این شب های سرد
ای امید نا امیدی های من
برق چشمان تو همچون آفتاب
می درخشد بر رخ فردای من